بسیاری از تحلیلگران احتمال برخورد نظامی بین ایران و آمریکا را پس از روی کار آمدن ترامپ جدی میدیدند و هنوز هم میبینند. اما از برخی اظهارنظرهای مقامات ایران و اتخاذ بعضی سیاستها چنین بر میآید که ایران تصمیم خود را گرفته که شرایطی ایجاد نکند که منجر به درگیری نظامی با آمریکا شود.
یکی از استدلالهای محوری کسانی که نسبت به خطر درگیری نظامی بین ایران و آمریکا هشدار میدادند این بود که توسعه بیوقفه برنامه موشکی ایران بالاخره میتواند به رویارویی نظامی بین دو کشور منجر شود. خطر بزرگتر آنجا بود که در صورت عملی شدن تهدیدهای ترامپ در رابطه با خروج از برجام، ایران به تلافی، دست به گسترش برنامه موشکیاش بزند و جنگ اجتنابناپذیر شود.
اما روز ۲۶ مهر ماه، آیت الله خامنهای طی سخنانی در واکنش به اعلام استراتژی جدید آمریکا توسط ترامپ گفت: “البته جنگ نظامی (بین ایران و آمریکا) اتفاق نمیافتد، اما مسائلی هست که اهمیتش از جنگ کمتر نیست، بنابراین باید پیشبینی کنیم و مراقب باشیم.”
این سئوال پیش میآید که چطور رهبر ایران با چنین قاطعیتی میگوید که جنگی بین ایران و آمریکا اتفاق نخواهد افتاد؟
ممکن است گروهی پاسخ بدهند که رهبران ایران نیروی نظامی کشور را بیش از حد دست بالا میگیرند و لذا معتقدند که هزینه حمله نظامی آمریکا به ایران آنقدر بالا خواهد بود که آمریکا دست به چنین ریسکی نخواهد زد. این نوع استدلال از برخی از مقامات ایران به خصوص فرماندهان سپاه شنیده شده است. اما یک موضعگیری غیرمترقبه از سوی ایران این تئوری را نفی میکند و بیشتر ما را متقاعد میکند به این که ایران مصمم است حتی الامکان از خطر جنگ دور شود.
سرلشکر محمد علی جعفری، فرمانده کل سپاه پاسداران روز ۹ آبان (۳۱ اکتبر) در حاشیه همایش “جهان بدون ترور” در تهران در پاسخ به خبرنگاران گفت که برد موشکهای ایران طبق سیاستهای رهبر ایران محدود است. هر چند که به گفته او توان افزایش این برد وجود دارد، اما “این میزان فعلا کافی است”. وی استدلال کرد که منافع و نیروهای آمریکایی در همین برد موشکی هم حضور دارند.
اما روز ۱۵ آبان، حشمت الله فلاحت پیشه، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ایران گفتکه محدودیت ساخت موشک با برد بیش از ۲۰۰۰ کیلومتر فتوای رهبری نیست. وی افزود که این تصمیم راهبردی است و در سال ۲۰۱۱ گرفته شده است و “آن زمان ایران رسما اعلام کرد که پروژه موشکی شهاب ۴ متوقف شده است.”
گزارش خبرگزاری مهر، متمایل به محافظهکاران که در سال ۱۳۹۲ (سال ۲۰۱۳) منتشر شده، سخنان فلاحت پیشه را نقض میکند. در این گزارش نسبتا مبسوط، هم از شهاب ۴ سخن به میان آمده و هم از موشک عاشورا که “با برد ۲۵۰۰ کیلومتر، تاج صنعت موشک ایران لقب گرفته است”.
بهر حال آنچه مسلم است، ایران تصمیم گرفته که برد موشکهایش را افزایش ندهد. معنای این حرف آن است که با این تصمیم، ایران تلاش کرده که یکی از پر التهابترین نقاط درگیری با آمریکا را به حالت سکون در آورد.
البته ایران با این سیاست یک هدف دیگر را هم نشانه رفته است. از آنجا که اتحادیه اروپا هم نسبت به توسعه برنامه موشکی ایران نظر مساعدی نداشت و هر آن امکان داشت آمریکا با تکیه بر این مسئله اروپا را با خود همراه کند، با این حرکت، آمریکا برای جلب همکاری اروپا به منظور اعمال تحریمهای جدید بر ایران با مشکل بیشتری روبرو خواهد شد.
فلاحت پیشه سیاست جدید را توضیح میدهد و میگوید: “باید محدودسازی حوزه چالش با دشمن در دستور کار باشد. با محدود کردن حوزه چالشها با آمریکا میتوان روندی را در پیش گرفت که اروپاییها فکر نکنند که برداشت ایران از رویکرد مشارکتجویانه تنها در بعد اقتصادی است، بلکه برداشت نظامی نیز از همراهی با ایران داشته باشند.”
پس نگرانی آیتالله خامنهای چیست؟
اما چه مسائلی هست که اهمیتشان از جنگ کمتر نیست و آیت الله خامنهای نسبت به آنها هشدار میدهد. در بین سطور و لابلای صحبتهای مقامهای ایران میتوان دو نگرانی را برجسته کرد.
نا آرامیهای سال ۸۸، به خصوص در تهران، زنگ خطر را برای حکومت ایران به صدا درآورد. پی گیری مجدانه موضوع “فتنه” با وجود گذشت ۸ سال، حاکی از نگرانی است که هنوز بر بالاترین سطوح حکومت ایران سایه افکنده است. عمق این نگرانی را میتوان در لابلای اظهار نظر مقامات ایرانی مشاهده کرد. آقای جعفری در این باره میگوید: “فتنه ۸۸ خطری بود که بیشتر از جنگ تحمیلی انقلاب اسلامی را تهدید کرد”.
آقای جعفری در جایی دیگر میگوید که رهبر انقلاب “نگران مسائل داخلی و مخالفتهای داخلی انقلاب اسلامی هستند”. وی تهدیدات خارجی را بیشتر یک فرصت میداند و میگوید: “دشمنیهای دشمنان بیرونی مانند آمریکا و حزب بعث عراق که به نمایندگی از آمریکا به ایران حمله کرد، تهدید علیه انقلاب اسلامی نبود (بلکه به) یک فرصت بزرگ طلایی برای صدور انقلاب اسلامی به دنیا تبدیل شد.”
موضوع مخالفتهای داخلی وقتی بیشتر مایه نگرانی حکومت ایران میشود که یکی از میانه رو ترین افراد دولت دونالدترامپ، یعنی وزیر امور خارجه او رکس تیلرسون، صراحتا در کنگره آمریکا اعلام میکند که سیاست آمریکا بر پایه “تغییر مسالمتآمیز حکومت” با اتکا به “عناصر داخل ایران” است. وی اضافه میکند: “ما قاطعا میدانیم که این عناصر در آنجا وجود دارند.”
موضوع دیگری که موجب نگرانی آقای خامنهای و هسته مرکزی قدرت در ایران است موضوع “نفوذ”، به معنای قدرت گرفتن جریانات میانه رو معتقد به تعامل با آمریکا در دوره پس از برجام و به حاشیه رانده شدن عناصر “انقلابی” است.
آیت الله خامنهای نسبت به برجام یک رفتار دوگانه دارد. از یک سو توافق هستهای را علیرغم عبور آن ازچندین خط قرمز ترسیم شده توسط خود پذیرفته و بطور غیر قابل انتظاری در برابر حرکات ترامپ برای متزلزل کردن آن از خود نرمش نشان داده است.
آیت الله خامنهای تحریمهای جدید آمریکا را مصداق خروج از برجام ندانست و در روز ۲۶ مهر گفت: “تا طرف مقابل برجام را پاره نکند ما آن را پاره نمیکنیم اما اگر او برجام را پاره کرد ما آن را ریزریز میکنیم.”
فراموش نکنیم که توصیه اکید ایشان به روحانی پس از امضاء برجام این بود که “وضع هرگونه تحریم در هر سطح و به هر بهانهای… توسط هر یک از کشورهای طرف مذاکرات، نقض برجام محسوب خواهد شد و دولت موظف است… فعالیتهای برجام را متوقف کند.”
اما از سوی دیگر آقای خامنهای بطور مداوم برجام را میکوبد و نگرانی خود را از خطر نفوذ آمریکا در دوران پس از برجام پنهان نمیکند.
یکی از نقاط اصلی برخورد میانه روها با جناح محافظهکار موضوع تعامل با آمریکا یا به قول حسن روحانی مذاکره با “کدخدا” است. آیت الله خامنهای نگران برقرار شدن رابطه بین جناح میانهرو در ایران با آمریکاست. وی در جایی میگوید: “آماج نفوذ چه کسانی هستند؟ عمدتاً نخبگان، عمدتاً افراد مؤثّر، عمدتاً تصمیمگیران یا تصمیمسازان، اینها آماج نفوذند؛ اینها هستند که سعی میشود روی اینها نفوذ انجام بگیرد.”
بخشهای عمده محافظهکار و هسته اصلی قدرت هم عمیقا در این نگرانی با آقای خامنهای شریکند. از نظر آنان، برقراری تعامل با آمریکا معنایش جز تضعیف محافظهکاران و جناح انقلابی نیست. به همین دلیل بود که بلافاصله پس از نهایی شدن برجام، آقای خامنهای هر نوع مذاکرهای را برای حل دیگر اختلافات با آمریکا ممنوع اعلام کرد.
شهیر شهید ثالث bbc