محمد مؤمن از فقهای شورای نگهبان و عضو مجلس خبرگان رهبری بعد از گذراندن دورهای از بیماری امروز پنجشنبه (۲۱ فوریه/۲ اسفند) در سن ۸۱ سالگی درگذشت.
زندگی محمد دانش زاده قمی معروف به “محمد مؤمن”، تصویر فقیه ۸۱ سالهای را نشان میدهد که در چهل سالگی شاهد کامرواییِ انقلاب ۵۷ شد و نیمه دوم عمرش، به دفاع نظری و عملی از حکومتِ برآمده از همان انقلاب گذشت؛ حکومتی که خودش آن را “حکومت الهیِ اسلامی” توصیف کرده بود.
متولد ۲۳ دیماه ۱۳۱۶ شمسی و زادگاهش قم بود. مقدمات علوم دینی را در همین شهر گذراند و در ۲۶سالگی به نجف رفت اما پس از ۶ ماه به قم بازگشت. روحالله خمینی، محمد محقق داماد، مرتضی حائری و محمدحسین طباطبایی از نامدارترین اساتید او در فقه و اصول و فلسفه بودند و حسن روحانی (رئیس جمهور ایران) مشهورترین شاگرد اوست.
محمد مؤمن درسهای دو استادش، آقایان خمینی و محقق داماد را تقریر و منتشر کرده و کتابها و مقالات پرشماری در فقه و اصول دارد. اما مهمترین اثر او در فقه سیاسی، کتابی است که در دفاع از حکومت اسلامی نوشته با نام “ولایتِ الهی اسلامی” که در جلد سوم آن، ملاک اعتبار قانون و رأی مردم را سازگاری آنها با شرعی میداند که به تایید ولی فقیه و شورای نگهبان رسیده باشد.
آرای فقهی او در این حوزه، بر محور بسط قدرت ولایت فقیه سامان میگیرد و محمد مؤمن را در مقام مُفتی و “فقیه قدرت” مینشاند.
زندانی و زندانبانِ دهه ۵۰
در دهه ۵۰ شمسی عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بود که از تشکلهای دینیِ مخالف حکومت وقت به شمار میآمد. سال ۱۳۵۳ بازداشت و نخست به کرمان و سپس به تویسرکان تبعید شد.
با پیروزی انقلاب ۵۷ از تبعیدگاهش به قم بازگشت و ۶ ماه پس از انقلاب، با حکمی از سوی آیتالله خمینی همزمان به “سرپرستی امور زندانیان قم و رسیدگی به کار دادگاههای این شهر، اداره امور ستاد انقلاب اسلامی در قم و نیز اداره امور طلاب و روابط شهرستانها” منصوب شد. روحانی جوانی که در سالهای نخست دهه ۵۰ زندان را تجربه کرده بود، در سالهای پایانی همان دهه، زندانبانی را تجربه میکرد.
از آن پس تا پایان عمر، در ترکیبی از مناصب حوزوی، قضایی و سیاسی، مورد اعتماد دو رهبر جمهوری اسلامی بود؛ از عضویت در شورای عالی قضائی تا ریاست حوزه علمیه قم تا ۷ دوره عضویت در شورای نگهبان و ۵ دوره عضویت در مجلس خبرگان و نائبرئیسیِ آن. با انتصابش به ریاست “مجمع فقه اهل بیت” و عضویتش در “مجمع جهانی اهل بیت” نیز بخشی از سیاستهای تبلیغی نظام در خارج از کشور به او سپرده شد.
مؤمن یا مردّد؟
مهمترین دوران زندگی سیاسی محمد مؤمن، پس از درگذشت آیتالله خمینی شکل گرفت و نخستین چالش این دوران، ایمان یا تردید او نسبت به رهبریِ جدید بود.
بنابر پارهای از روایتها، او در روز انتخاب آیتالله خامنهای به رهبری، موافق این انتخاب نبود اما پس از تعیین رهبری در ۱۵ خرداد ۱۳۶۸، از فقیهانی بود که در کنار محمود هاشمی شاهرودی، جعفر کریمی و چند تن دیگر، به نشستهای فقهی رهبری دعوت شدند؛ نشستهایی که هدفش تربیت و تقویت فقهی رهبر جدید بود.
خودش اما ۲۵ سال پس از آن روزها، در بهار ۱۳۹۳، تردید یا مخالفتش در رهبری آیتالله خامنهای را تکذیب کرد و در پاسخ به پرسشی در اینباره گفت: “از قول بنده فقط یک جمله بنویسید تکذیب میکنم”.
او در همین مصاحبه توضیح داد که اگرچه کمتر از ۶ سال در نشستهای فقهی رهبر شرکت کرده اما این مدت برای باورش به توانایی رهبر در فقه کافی بوده است: “بنده تا سال ۱۳۷۴ که تصادف شدیدی در راه قم برایم روی داد و ۱ ماه در بیمارستان بیهوش و ۴۲ روزی بستری بودم، درآن جلسات شرکت میکردم. از آن به بعد دیگر نتوانستم، اما در همان فاصله ۵ سال و خردهای توانستم کاملاً به دقت و علمیّت جناب آقای خامنهای پی ببرم.” (گفتگو با ماهنامه پاسدار اسلام، شماره ۳۸۷)
با اینهمه اما دو سال بعد از رهبری آیتالله خامنهای، محمد مؤمن به دنبال آن بود که شرایط بازگشت آیتالله منتظری به مرجعیت را فراهم کند زیرا او را به لحاظ فقهی “اعلم” دیگران میدانست.
اکبر هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود از روز دهم بهمنماه سال ۷۰ مینویسد: “بعد از ختم جلسه، آقایان [محمد] محمدى گیلانى، [محمد]مؤمن، [سیدحسن] طاهرى خرمآبادى، حسن آقاتهرانى و [عباس] محفوظى ماندند و از من خواستند براى عادى شدن وضع آیتالله منتظرى کمک کنم که ایشان بتواند به مرجعیت برسد؛ با تأیید نظرشان، گفتم مسأله مربوط به رهبرى است”.
نظارت بر رهبر نه؛ نظارت بر دیگران آری
نقش او در مقام “ناظر” در دو جایگاه مجلس خبرگان و شورای نگهبان، از دیگر موضوعات پر حاشیهی زندگیاش بود. او در جایگاه نماینده و نایبرئیس مجلس خبرگان، مخالف نظارت بر عملکرد رهبری بود اما در جایگاه عضو شورای نگهبان، نه تنها موافق نظارت بر مجلس بود بلکه نوع نظارت را “استصوابی” و دامنه آن را از نامزدی تا دوران نمایندگی گسترده میدانست.
محمد مؤمن در شورای نگهبان، مسئولیت کلیدی برگزاری “آزمون تشخیص اجتهاد” از نامزدهای انتخابات مجلس خبرگان رهبری را بر عهده داشت؛ آزمونی که رد شدن در آن، امکان رقابت در این انتخابات را از داوطلبان سلب می کرد.
او در کنار احمد جنتی و محمد یزدی، از تصمیمگیرندگان اصلی درباره صلاحیت هزاران نامزد نمایندگی مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان به شمار میآمد.
حتی هنگامی که علیمحمد دستغیب، نماینده استان فارس در مجلس خبرگان، به رفتار نظام و رهبر با معترضان انتخابات سال ۱۳۸۸ اعتراض کرد، محمد مؤمن از سلب صلاحیت و اخراج او از خبرگان سخن گفت و او را فردی “ناباب” خواند. به گفته آقای مؤمن: “تنها شرایط خبرگان، علمیّت نیست. هم علمیّت است هم انقلابی بودن”.
در آخرین انتخابات مجلس خبرگان (۱۳۹۴) که چهرههای شناختهشدهای مانند حسن خمینی، محسن غرویان و مهدی هادوی تهرانی رد صلاحیت شدند، آقای مؤمن در چند گفتگو از این رد صلاحیتها به شدت دفاع کرد.
همزمان اما سه عضو خانواده محمد مؤمن، در انتخابات خبرگان ثبتنام کردند: خود او از قم، برادرش علی مؤمن از تهران و پسرش احمد مؤمن در استان مرکزی نامزد شدند و صلاحیتشان تایید شد. هرچند جز خودش بقیه از راهیابی به خبرگان بازماندند و مغلوب فهرستی شدند که اکبر هاشمی رفسنجانی برای خبرگان معرفی کرده بود.
نقض بیطرفی
در انتخابات سال ۸۸ حمایت محمد مؤمن، احمد جنتی و محمد یزدی سه تن از فقیهان شورای نگهبان از محمود احمدینژاد یکی از مهمترین بحرانها در داوری انتخابات را رقم زد.
آیتالله خامنهای اصرار داشت داوری در نتایج انتخابات و رسیدگی به شکایت “تقلب” بر عهده شورای نگهبان باشد، اما معترضان، حمایت این سه تن از رقیب را ناقض بیطرفی دانستند و حاضر به پذیرش داوری آنها نشدند.
بعدها محسن اسماعیلی، عضو حقوقدان شورای نگهبان گواهی داد: “برخی اعضای این شورا در انتخابات سال ۱۳۸۸موضعگیریهای خاصی نسبت به برخی نامزدهای ریاست جمهوری داشتند، لذا در انتخابات تا حدی قانون را زیر پا گذاشتند. اگر بخواهیم منصفانه قضاوت کنیم باید بگوییم که برخی اعضای شورای نگهبان از حق خود به عنوان یک داور پا را فراتر گذاشتند”. (۱۲ دیماه ۱۳۹۳) او همچنین در برنامه شناسنامه تلویزیون هم تصریح کرد: “بعضی اعضای شورای نگهبان شیفته آقای احمدینژاد بودند” (۲۶ اردیبهشتماه ۱۳۹۳)
دو هفته پس از انتخابات سال ۱۳۸۸، آیتالله جوادى آملى نیز در آخرین خطبهاش پیش از کنارهگیری از امامت جمعه قم گفت: “اگر فصلالخطاب قانون است برای شما شرح بدهم که همین قانون منشأ اختلاف است… ببینیم آن کسی که داور است همان کسی است که مجری است یا نه؟ اینها را باید حل کنیم”. (۵ تیرماه ۱۳۸۸)
اما محمد مؤمن در واکنش به نقدها، هرگز عدم صلاحیت خود و شورای نگهبان برای داوری را نپذیرفت.
تغییر تدریجی
در سال ۱۳۹۵ “دفتر نشر معارف” مجموعهای از “خاطرات و گفتگوهای سیاسی آیتالله محمد مؤمن ” را در ۲۹۶ صفحه منتشر کرد.
اما این کتاب شامل همه مصاحبههای او نیست؛ مصاحبههای سالهای پایانی عمر محمد مؤمن نشان میدهد که هر چه میگذرد ادبیات او نسبت به منتقدانش تندتر و بر ستایش او از رهبر جمهوری اسلامی افزوده شده است.
برخی از نزدیکان پیشینِ او از تغییر تدریجی شخصیتش، میان سالهای تدریس فقه در قم تا تقدیس قدرت در تهران سخن گفتهاند و چنین تفاوتی را دور از انتظار توصیف کردهاند.
با مرگ او جمهوری اسلامی یکی از چهرههای تاثیرگذار در سرشت و سرنوشت خود را از دست میدهد و کارنامه محمد مؤمن، عریانتر از همیشه در معرض داوری قرار خواهد گرفت.