نخستین بار هفت سال پیش بود که با انتشار کتاب “در سایه شیر” به قلم فریبرز مختاری نام عبدالحسین سرداری، دیپلمات ایرانی در دوران جنگ جهانی دوم، به صورت گسترده در رسانه های فارسی زبان خارج از کشور مطرح شد.
تحقیق مکتوب مختاری به اهتمام سرداری در نجات یهودیان ایرانی و نیز غیرایرانی از ماشین کشتار نازی ها میپردازد. پیش تر در کتاب “معمای هویدا” اثر عباس میلانی به نقش این شخصیت تاریخی ( دایی امیرعباس هویدا، از نخست وزیران دوران حکومت پهلوی دوم) در صدور پاسپورت ایرانی برای یهودی ها و رهانیدن آنان از مرگ یا فرسودن در اردوگاههای کار اشاره رفته بود.
مستند “معمای سرداری” ( Sardari’s Enigma) ساخته مهدیه زردینی، که در هفته جاری برای نخستین بار در مرکز فرهنگی یهودیان لندن به نمایش درآمد، نخستین مستند سینمایی است که به زندگی و سرانجام این شخصیت مهجور تاریخی می پردازد.
فیلم می کوشد روایت خود را گرد این پرسش سامان دهد که چرا نام عبدالحسین سرداری در فهرست نیکوکاران بین ملل موزه هولوکاست واشنگتن نیامده است؟ فهرست نیکوکاران بین ملل سیاهه بلندبالای اسامی افرادی غیریهودی است که به نجات جان یهودیان یاری رسانده اند. مسئولان این موزه مدعیاند که اسناد کافی برای گنجاندن نام سرداری در میان دیگر خیران ارائه نشده، اما در فیلم “معمای سرداری” از زبان یکی از مصاحبهشوندگان می شنویم که در ظاهر مدارک به حد کفایت به دست آنها رسانده شده است.
مهدیه زردینی که در جایگاه واقعیاش در نقش مصاحبهکننده و جستوجوگر در فیلم ظاهر میشود، میکوشد از لابه لای مصاحبه و پژوهشهایش در آرشیوهای کشورهایی چون ایالات متحده، فرانسه و آلمان شواهدی متقن برای اثبات خدمات سرداری به موزه واشنگتن فراهم آورد.
عبدالحسین سرداری در هنگام وقوع جنگ جهانی دوم دیپلمات ایرانی میانسالی بود که پس از اشغال فرانسه به دست نازیها، سرپرست سفارت ایران در پاریس شد. او با صدور پاسپورت ایرانی برای یهودیان ایرانی و غیرایرانی بسیاری از آنها را یاری کرد تا از مناطق تحت اشغال آلمان نازی بگریزند.
طرفه آنکه پس از پایان جنگ وی به ایران فذراخوانده می شود و برای استفاده از پاسپورت های سفید برای این کار مواخذه می شود و سرانجام در دوران وزارت حسین فاطمی از این وزارت بیرون گذاشته می شود.
“معمای سرداری” روایت خود را از چند مجرا پیش می برد: یکی کندوکاو در آرشیوها و اسناد و بازخوانی برخی با صدای راوی که از آن جمله است مکاتبات میان سرداری و مقامات آلمانی درباره یهودیان ایرانی. دوم گفتوگو با محققانی که درباره سرداری نوشتهاند یا آگاهیهایی دارند: همچون فریبرز مختاری و عباس میلانی. سوم مصاحبه با بازماندگان-شاهدانی که خود یا خانوادهشان به مدد سرداری از فرانسه مهاجرت کرده بودند. و در آخر دیدار و گفتوشنید با اقوام سرداری که از او خاطراتی به یاد دارند یا مدتی را با وی زیستهاند.
از میان این مواد شنیداری و دیداری، موارد سوم و چهارم گیراتر و ویژهتر به نظر میرسند. نجاتیافتگان از جهنم جنگ جهانی دوم، روایتی ایرانی از یهودیستیزی آن دوران آتش و خون، و نیز زندگی پررونق ایرانیان یهودی خاصه در فرانسه پیش از اشغال به دست میدهند. مواجهه با تجربه زنده ایرانیان از آن روزها فرصتی نادر و مغتنم است. برای مثال خانم سالخوردهای که در کودکیاش، خود و خانوادهاش به مدد عبدالحسین سرداری از فرانسه گریختند، از رفتار خشن و خشک ماموران نازی در بازرسی از قطاری که آنها را به منزل نجات میبرد میگوید. او از کودکی تا کنون پیوسته خواب آشفتهای می بیند: کابوس گمشدگی در جایی ناشناخته در جنگل تنها و بدون سرپناه و اینکه از آن زمام تاکنون نتوانسته است درست بخوابد.
در بخشهایی دیگر نوههای عبدالحسین سرداری از ویژگیهای شخصیتی او میگویند: از رویکرد خوشباشانه و کامجویانهاش به زندگی، و ماجرای عاشقانهاش با معشوقهای چینی که به فراق منجر میشود تا علاقهاش به آموزش آشپزی ایرانی به همسر انگلیسی یکی از اقوامش. از خلال این گفتهها تصویر مردی جان می گیرد که افزون بر تحصیلکردگی( کسب دکترا در رشته حقوق از سوئیس) و فرهیختگی- دانستن چند زبان و علاقه به شعر و عکاسی- به فضایل شخصی همچون خوشمشربی و خوش سخنی و دوستپروری آآراسته است. ترتیب دادن مهمانیهای متعدد و دعوت از مقامات آلمانی به مراسم نوشخواری و شادکامی، به او فرصت می داد که از آن ها برای یاری به مردمان یهودی درخواست کند.
سرداری برای نجات جان یهودیان ترفندی طرفه به کاربست. خطاب به نازیها گفت و نوشت که یهودیان ایرانی به سبب درآمیختن با دیگر ایرانیان همچون آلمانیها و ایرانیها آریایی بهشمار میآیند. آنها گرچه رسومات و آیین یهود را به جا میآورند، درواقع نه یهودی متعارف که پیروان آیین موسی(Mosaic faith) هستند و “جگوت/ جغوت” نامیده میشوند. این حیله به سبب روابط گسترده دیپلمات ایرانی و نیز بهاحتمال آگاهی آلمانیها از تمایل برخی سیاستمداران ایرانی به آلمان و اهمیت سوقالجیشی کشور ایران کارگر افتاد. در این میانه سرداری توانست به یهودیانی از ملیتهای دیگر نیز یاری رساند.
از دیگر بخشهای جذاب فیلم، روایت خاطرات یکی از اقوام سرداری از سالهای واپسین زندگی او در انگلیس است، هنگامی که املاکش در ایران به سبب وقوع انقلاب ۵۷ مصادره و حقوق بازنشستگیاش قطع شده بود. او از هراس سرداری از انقلابیون تندروی ایرانی میگوید. پس از وقوع انقلاب ۵۷ و اعدام خواهرزادهاش امیرعباس هویدا، مردی چنان دلیر که با نازیها هم زبان مذاکره جسته و یافته بود، دچار وحشت می شود و مدتهایی مدیدی در خانه میمانده و بیرون نمیرفته است.
مهدیه زرینی کارگردان این فیلم، پژوهش درباره موضوع این اثر را از سال ۲۰۱۳ آغاز کرد که سه سال به درازا انجامید. او پیشتر در دوران تحصیل با زنی از بازماندگان هولوکاست آشنایی یافت و به موضوع یهودیکشی علاقهمند شد. در دانشگاه مستندی از زندگی این زن ساخت و در جریان تحقیق آن مستند به نام سرداری برخورد و بر آن شد که پس از پایان تحصیل مستندی دربارهاش بسازد. این پروژه با سرمایهگذاری مرکز یهودیان ایران در لندن و بنیاد میراث ایران محقق شد.
مهدیه زردینی برای پژوهش وساخت فیلم به کشورهای امریکا و فرانسه سفر کرد با افراد گوناگون مصاحبه کرد و در آرشیوهای متعدد به تحقیق پرداخت. گرچه گردآوردهها و دادههای مستند “معمای سرداری” انبوه است و در مجال یک فیلم نمیگنجد، ثبت این اطلاعات نادیده و ناشنیده در قالب فیلم به خودی خود ارزشمند است. قرار است این اثر در جشنواره فیلم واشنگتن و نیز چند شهر اروپایی به نمایش درآید.
بهروز روحانی bbc