آیتالله علی خامنهای، سرانجام وارد منازعهای شد که مدتها است بین محمود احمدی نژاد از یک سو و خانواده لاریجانی که ریاست دو قوه مقننه و قضاییه در اختیار آنان است از سوی دیگر، جریان داشته و اکنون به اوج خود رسیده است.
آقای خامنهای، به محمود احمدی نژاد هشدار داده که نمیتواند نقش اپوزیسیون را بازی کند.
رهبر جمهوری اسلامی گفته است: «نمیشود که انسان یک دهه همهکاره کشور باشد، بعد یک دهه بعدی تبدیل شود به مخالفخوان کشور. بندهای که امکانات در اختیارم هست نمیتوانم مدعی باشم، من باید پاسخگو باشم که با این امکانات چه کردهام.»
آیتالله خامنهای در حالی از ضرورت پاسخگویی سخن گفته، که خود در سه دهه گذشته، در ساختار حقیقی و حقوقی قدرت، بیش از هر فرد دیگری قدرت و امکانات را در اختیار داشته و در عمل همهکاره کشور بوده و سخن او فصلالخطاب قلمداد شده است.
اما آیا او خود را نیز مشمول همین اصل میداند که مسئولی که «کشور در اختیارش است، به جای پاسخگویی نمیتواند نقش مدعی علیه این و آن را بازی کند»؟
فارغ از این نکته، به نظر میرسد که آیتالله خامنهای در خطاب و عتابش به محمود احمدی نژاد نیز همچنان و به دلایلی ناگفته جانب ملایمت یا احتیاط را رعایت کرده است.
مقایسه لحن آقای خامنهای هنگامی که مخاطبش آقای احمدی نژاد است با دیگر کسانی که از نظر او مرتکب خطاهایی گاه بهمراتب کوچکتر از رییس جمهوری سابق شدهاند، به خوبی این نکته را اثبات میکند.
رهبر جمهوری اسلامی، در نهایت، رفتار آقای احمدی نژاد را به بچهای شبیه دانسته که سنگ برمیدارد و شیشهها را میشکند. او همزمان، حق اعتراض را برای آقای احمدی نژاد محفوظ دانسته و تنها به او توصیه کرده که «منصفانه و مسئولانه» نقد کند.
آیتالله خامنهای که اغلب، به تندی به ملایمترین نقدها از سوی چهرهها و جریانهای دورتر از هسته مرکزی قدرت واکنش نشان میدهد، در مقابل اظهارات آقای احمدی نژاد میگوید: «نقد و نقدپذیری واجب است، تهمت و لجنپراکنی حرام است. نقد با تهمت زدن و تکرار کردن حرف دشمن فرق دارد.»
با این همه، و با توجه به شدت واکنش اصولگرایانی که دیروز حامیان آقای احمدی نژاد بودند و امروز در صف مقدم مخالفان او جای گرفتهاند، همین میزان از عتاب و شماتت هم میتواند به منزله چراغ سبزی برای برخوردهای تندتر با آقای احمدی نژاد و تیم همراه او قلمداد شود که امروز تنهاتر از هر زمان دیگر هستند.
جمشید برزگر bbc